ای زلف فرو ریخته از شانه الوند با جان تو دارد دل عشاق تو پیوند
ای باده لب ریخته از جام سفالین رویای جهان سوز جگر سوخته ای چند
سرافرازی دلبندد به تاریخت پیوندد که الوندت میخندد شاد
نگر دیدی در دوران نلرزیدی از طوفان وطن با تو جاویدان باد
تو خورشیدی در جان جهان جهان با تو زیبا همدان
شکوهت از معماری عشق وقارت از آرامش جان
نظرات