کە تو را برای ابد از یاد ببرم
صبح زود روز فردایش وعدە خود را فراموش میکنم
وعدەام بە برف می ماند
با طلوع خورشید آب میشود
تو هیچ روزی برای من تکراری نیستی
همچون پریروز همچون دیروز
اما زبان تکراری شعر من
نمیداند کە تو را چگونە بە وصف درآورد
بە همین خاطر است کە میخواهم
تو را برای ابد از خیال خود دور نگە دارم
هر چە قدر با زیبایی تو را وصف کنم
باز هم در مقابل زیبایی تو کم می آورم
هر شب بە خود وعدە میدهم
کە تو را برای ابد از یاد ببرم
صبح زود روز فردایش وعدە خود را فراموش میکنم
وعدەام بە برف می ماند
با طلوع خورشید آب میشود
نظرات